معمای فراوانی در دوران رئیسی | چرا وابستگان دولت قبلی علیرغم همه آمارها فکر میکنند وضع در دوره قبل خوب بوده؟
رویداد۲۴ | داوود حشمتی: جریان دولت قبلی و جبهه پایداری معتقدند که مسئولان دولتی در حال بازنمایی تصویری وخیم و منفی از وضعیت کشور هستند، در حالی که وضعیت خراب نیست. آنها مدعی هستند که شش ماه قبل، وقتی آنها بر سرکار بودند، همه چیز خوب بود اما ناگهان ناترازیها و وضعیت خراب سر برآوردهاند. اینکه چرا چنین شده برای آنها مایه تعجب است. به طور خلاصه آنها کشور را گل و بلبل میبینند که مسئولان دولت فعلی در حال بازنمایی تصویری منفی از آن هستند.
به طور مثال، بانیان وضع موجود که با فروش گازوئیل در بازار آزاد و صادرکردن آن به خارج از کشور باعث شدند تا ظرفیت نیروگاه های کشور خالی شود، حالا مدعی هستند که دیگران در حال بازنمایی تصویری غیرواقعی از کشور هستند.
از دو حالت خارج نیست. یا آنها واقعیت را میدیدند و عامدانه حرفی نمیزدند و واقعیت را وارونه جلوه میدادند، و یا اینکه از درک واقعیت عاجز بودند و به دلیل سبک زندگی و رفاه نسبی که خود و خانواده شان از آن بهرهمند هستند، هیچ وقت مشکلات و نابسامانیهایی را که مردم عادی میبینند، درک نمی کنند. البته شاید با ترکیبی از هر دو سناریو روبرو هستیم؛ به این معنا که هم مشکلات را انکار میکنند و هم از آنجا که وضعیت زندگی مناسبی دارند همچنان شعار دادن را به بیان واقعیت ترجیح میدهند.
بیشتر بخوانید: تصمیم گیری به سبک دولت رئیسی چه بلایی سر کشور میآورد؟ | شکر اضافی بخوریم یا داروی تلخ؟
صرفنظر از فضاسازی اکانتهای آنها در فضای مجازی، جبهه پایداری در یک بیانیه به همین مساله اشاره کرده و همزمان با آن سپهر خلجی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت قبلی، در یادداشتی به همین موضوع پرداخته است.
جبهه پایداری در نامهای که به رئیس جمهور نوشته معتقد است «اتفاقات سوریه موجب شده شیطان بزرگ و ایادی منطقهای او که دچار توهم پیروزی در منطقه و آسیب به محور مقاومت شدهاند، بهزعم خود روحیه پیدا کنند. بیتردید در چنین شرایطی نشان دادن هرگونه علامت یأس و ضعف و ذکر مکرر ناترازیها بهجای رفع عالمانه آنها، دشمن را جریتر میکند. لذا در چنین شرایطی میبایست همه ما مخصوصاً دولتمردان با اقتدار مضاعف در مقابل زیادهخواهیهای غرب ایستادگی کنیم.»
سپهر خلجی، دبیر شورای اطلاع رسانی دولت رئیسی هم در یادداشتی که رجانیوز هم آن را منتشر کرده، نسبت به تصویری که این روزها از وضعیت کشور ارائه شده انتقاد میکند. او همزمان با رویدادهایی که آن را رویدادها تلخ پیچیده و بسیار حساس منطقه» خوانده، این وضعیت را «القاء ضعف و شکست در شیوه حکمرانی» معرفی میکند.
به باور آنها این تصویرسازی «منفی» است و «با واقعیات میدانی فاصله دارد.» به اعتقاد این جریان، «افراد منصف» متعجب میشوند که «چگونه فقط در عرض چند ماه از ایران عزیز به عنوان کشوری پیشرو، مقتدر، فعال، الهامبخش، باتحرک و تعیینکننده در مسائل جهانی، یک جامعهٔ تعطیل، فرسودهٔ عقبمانده، معترض، کلنگی و واداده تصویرسازی میشود؟!»
یادداشت خلجی را از این جهت میتوان مهم دانست که به نظر میرسد خروجی نهایی مجموعه این محفل است. از نگاه آنها مسئول اصلی ترسیم چنین وضعیت و تصویری، تولید حجم عظیم «اخبار منفی» است که به «سخنان مسئولان رسمی کشور و سپس پژواک ممتد و ضریب یافتن آن در رسانههای معاند و جریانسازی علیه کارآمدی جمهوری اسلامی منتهی میشود.»
به باور آنها مسئولان دولتی با تاکید بر ناترازیها به دنبال ورشکسته نشان دادن کشور در ابعاد مختلف هستند. درحالی که آنها مدعی هستند «واقعیت این نیست».
اما چرا نگاه این جریان با واقعیت روی زمین متفاوت است؟ چرا مردم و مسئولان فعلی چیزی را میبینند که این افراد نمیبینند؟ یا اگر میبینند انکار میکنند؟ ماجرا دقیقاً به مانند همان وضعیت نبود نان و توصیه به خوردن کیک توسط ماری آنتوانت شبیه است.
واقعیت این بود که درست همزمان با وضعیت نداری مردم عادی، ماری آنتوانت در قصر خود به بهترین وضع زندگی میکرد و به کیک و شیرینی در دسترس داشت؛ به همین دلیل، وضعیت را کاملاً خوب و عالی میدید.
در مورد جریان پایداری و وابستگان دولت قبل هم اوضاع به همین منوال است. هیچ کدام از آنها حتی یک روز هم در زندگی خود درگیر و گرفتار معیشت نبودهاند. هیچ کدام از آنها یک روز را هم با نگرانی برای قسطهای آینده خود سپری نکردهاند. هیچ کدام از آنها با وضعیتی که مردم در آن زندگی می کنند زیست نکردند. از مولتیمیلیاردرهای پایداریچی که بگذریم، پایوران دولت قبل هنوز دولت به پایان نرسیده در یکی از نهادهای غیرانتخابی، خصولتی و اتفاقاً پرپول، استخدام شدند و روزگار سپری میکنند. حقوقشان هم اگر بیشتر نشده باشد کمتر نشده. مثلا جناب خلجی، خوب است فیش حقوق دولتی دیروز و دریافتی امروز خود در بنیاد مستضعفان را منتشر کند. وضعیت زندگی او و مردم عادی بررسی شود تا مشخص شود تا چه اندازه درد مردم میفهمند.
ما به خوبی می دانیم که آنها چرا واقعیت وضع موجود را قبول نمیکنند. اما برای اثبات ادعای خود میتوان به نتیجه انتخابات اخیر اشاره کرد. اعضای دولت رئیسی در کنار سعید جلیلی قرار گرفتند و روایت خودشان را از وضعیت امروز با وعدههای بسیار به مردم ارائه کردند. در مقابل مسعود پزشکیان به مشکلات اشاره کرد و وعدهای نداد. در عین حال جریان جلیلی او را تخریب کرد که اتفاقا با آمدنش قرار است وضع مردم حتی با گرانکردن بنزین هم بدتر بشود. در نتیجهٔ همه این تخریبها مردم حرف چه کسی را باور کردند؟
نگاهی به نتیجه انتخابات و تحلیل آن نشان میدهد که اکثریت همان ۵۰ درصدی از مردم ایران که در سال ۱۴۰۰ به ابراهیم رئیسی رای داده بودند، روایت پزشکیان را به زندگی واقعی خود شبیهتر دیدند تا روایت سعید جلیلی و اعضای دولت قبل. رای مردم نشان داد که واقعیت را میفهمند و خواهان تداوم انکار نیستند؛ انکاری که قرار بود با دولت جلیلی تداوم پیدا کند.